رمانهای فارسی و لاتین

سایتی مخصوص رمان‌خوان‌ها

رمانهای فارسی و لاتین

سایتی مخصوص رمان‌خوان‌ها

رمان ایرانی- بامداد خمار

رمان

تصویر جلد بامداد خمار

یکی دیگر از زیباترین رمان‌های ایرانی که من خواندم و هنوز که هنوزه به کرات از خواندن قسمتهایی از داستانش لذت میبرم٬ بامداد خمار اثر فتانه حاج‌سیدجوادی است.

مشخصات کتاب:

  • تعداد صفحه: ۴۴۰
  • نشر: البرز
  • شابک:  964-442-256-2
  • قطع کتاب: رقعی
  • قیمت پشت جلد کتاب: ۵۸.۰۰۰ ریال

                                                    

خلاصه‌ی داستان: سودابه دختر جوان تحصیل‌کرده‌ی ثروتمندی است که می‌خواهد با مردی که به قشر او نمی‌خورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمه‌ی سودابه به نام محبوبه فرامی‌خواند و داستان "بامداد خمار"، داستان عبرت‌انگیز سیاه‌بختی محبوبه در زندگی با عشق‌اش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز می‌گردد و تمام کتاب را دربرمی‌گیرد. داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق می‌افتد، اما به جز یکی‌دو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشاره‌ای نمی‌گردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار می‌شود. خواستگارانش را رد می‌کند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت می‌کند تا خانواده به ازدواج او رضایت می‌دهد، اما او را طرد می‌کند به طوری که نه او اجازه دارد به خانواده‌اش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری می‌زند. پدر محبوبه برایش خانه‌ای کوچک می‌خرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها می‌کند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانواده‌ای که نمی‌شناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایه‌ی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجی‌ای که همه خرج شراب و زن‌بارگی رحیم می‌گردد و رحیم فقیر بی‌فرهنگ نه‌تنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمی‌داند، بلکه او را تحقیر می‌کند و حتی کتک می‌زند. مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل می‌کند و از همان ابتدا در خانه‌ی آنان ماندگار می‌شود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخم‌زبان و بی‌چاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمی‌گذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر می‌کند و خیلی راحت بی‌فرهنگی‌ها، دوبه‌هم‌زدن‌ها، آتش سوزاندن‌های مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگی‌اش می‌بیند. رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانه‌اش نمی‌شناسد و او را تا پست‌ترین درجه نزول می‌دهد. دختری که در زندگی‌اش دست به سیاه‌سفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا می‌آورد، و نیز فرزند دومش را سقط می‌کند و برای همیشه عقیم می‌شود. اما پسر پنج ساله‌اش در حوض خانه‌ی همسایه بر اثر سهل‌انگاری مادرشوهرش غرق می‌شود. رحیم نه تنها هیچ علاقه‌ای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانواده‌اش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمی‌دهد، بلکه می‌خواهد خانه و مغازه‌ای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند. محبوبه پس از هفت‌سال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار می‌کند و دوباره به پدرش پناه می‌برد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق می‌گیرد و با پسرعمویش منصور که سال‌ها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج می‌کند و همسر دوم او می‌شود. پس از ازدواج آهسته‌آهسته عاشق منصور می‌شود. هرچه معالجه می‌کند، بارآور نمی‌شود و نتیجه‌ی خودسری‌ها و هوس‌هایش را حال در بی‌فرزندی و همسردوم بودن مردی می‌بیند که مرد رویاهایش است و می‌انگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجه‌ی حرف‌ناشنوی از والدین چیزی جز سیاه‌بختی نخواهد بود.

                                                    

پیام داستان: حرف‌های منصور هنگام خواستگاری از محبوبه، مغز و پیام داستان است. "سعادت از عشق کور مثل جن از بسم‌الله فرار می‌کند. [...] عشق مثل شراب است محبوبه. باید بگذاری سال‌ها بماند تا آرام جا بیفتد و طعم خود ر اپیدا کند. تا سکرآور شود...(ص397)

عشق‌هایی که دختران جوان را سودایی می‌کند تا پند بزرگ‌ترها را، که خوبی و خوشبختی آنان را می‌خواهند، گوش ندهند، هوسی بیش نیست که زندگی آنان را از بهشت سعادت به جهنم تلخ بدبختی می‌کشاند. پس دختران باید از سرگذشت نکبت‌بار عشق‌های شکست‌خورده عبرت گیرند و نظر والدین‌شان را درباره‌ی ازدواج‌شان بپذیرند. عشق پس از ازدواج خواهد آمد و چون شرابی کهنه، زندگی زناشویی را پیوند خواهد زد.

                                                    

زبان داستان: داستان از زبان راوی سوم شخص بیان می‌شود که خیلی زود سخن را به عمه‌ی سودابه، یعنی محبوبه، می‌سپارد و عمه به راوی اول شخصی تبدیل می‌شود که داستان زندگی خودش را برای سودابه تعریف می‌کند. داستانی که نه به روایتی گفتاری، بلکه به داستانی نوشتاری شباهت دارد، چراکه ریزه‌کاری‌ها و بسیاری از تصویرها تنها در شیوه‌ی نوشتاری می‌گنجند و این شیوه‌ی حکایت نیز نشان از ساختار تصنعی و سطحی رمان همچون محتوای آن دارد.

نثر داستان روان و شیواست. نویسنده خوب می‌داند که کجا حس‌ها را به تصویر بکشد و کجا از تصویرها فاکتور بگیرد و به روایتی قصه‌گون و مطلق‌گرا خواننده را به دنبال خود بکشاند. حتی یک‌بار نیز حس‌های رحیم‌نجار خشن به تصویر کشیده نمی‌شود، اما منصور اشرافی چه راحت حس‌هایش را برای محبوبه بازگو می‌کند و چه راحت چندهمسرگزینی‌هایش را توجیه می‌کند تا خواننده کُنش وی را درک کند. اما رحیم و مادرشوهر اهریمنی‌اش جز خشونت و تحقیر و بدرفتاری و طعنه و زخم‌زبان به عروس اشرافی و نازپرورده‌شان هیچ حسی به خواننده نمی‌دهند، آن هم همه از منظر عروس خانواده، محبوبه. خواننده از این شخصیت‌های شرور، بی‌رحم، نمک‌نشناس، خسیس و پست‌فطرت متنفر است و دل‌دل می‌کند تا محبوبه این‌قدر کوتاه نیاید و به خانه‌ی پدری خود پناه برد. پس از پناهنده شدن محبوبه به پدرش، محبوبه بی‌آنکه نامی از خواننده‌اش بیاورد، به او حق می‌دهد که خیلی تحمل کرده و باید زودتر از اینها خودش را از آن جهنم رها می‌کرد و خواننده را از خود راضی می‌کند.

تنها تفاوتی که بین زبان شخصیت‌های داستان به نظر می‌آید، تفاوت زبان شخصیت‌های اشرافی با شخصیت‌های طبقه‌ی پایین جامعه است. هر شخصیتی برای خود زبان مشخص و فردی خود را ندارد، بلکه این طبقات هستند که زبان مشخص خود را دارند، همانطور که درگیری اصلی داستان، تقابل ثروت و فقر زیر یک سقف است.

حتی محبوبه‌ی اشرافی که چند سالی را زیر سقف فقر زندگی می‌کند، برای مدتی زبان دوگانه‌ای می‌یابد که از دشنام‌ها و طعنه‌ها می‌توان زبان "بی‌فرهنگ"ش را در ادغام زبان "فاخر"ش  تشخیص داد.

                                                    

پایان داستان: داستان با سردرگمی سودابه به پایان می‌رسد. سودابه‌ی عاشق با گوش دادن داستان "عبرت‌انگیز" عمه‌اش دودل می‌شود که مبادا قصه‌ی محبوبه در او تکرار شود. تصمیمی که دیگر برای سودابه ساده نیست. "شراب شبانه را می‌طلبید و از خماری بامداد بیمناک بود. شاید این طبیعت بود که می‌رفت تا دوباره پیروز شود. آیا تاریخ بار دیگر تکرار می‌شد؟" (صفحه‌ی آخر رمان، تأکیدها از من است)

صدای نویسنده در پایان داستان در گوش خواننده می‌پیچد. صدایی که نه‌تنها فریاد می‌زند که تصمیم سودابه یعنی "تکرار تاریخ"، یعنی تکرار جهنم محبوبه، بلکه به آن یقین دارد. فریاد سنتی که هزاران سال بر پشتی خود تکیه زده و عاشقان را از چشیدن شراب شبانه می‌ترساند. نه‌عاشقان، که زنان عاشق را. زنانی که همواره باید هشیار باشند، در همه حال و همه‌ی فصل‌های زندگی. از کودکی تا پیری. چراکه نه عشق برازنده‌ی زن است و نه شراب. اما مرد را از خماری بامداد باکی نیست!

                                                    

مطالب برگرفته از سایت ادبی نوشین شاهرخی  http://www.noufe.com

من خواندن این رمان را به تمام رمان‌خوان‌ها توصیه میکنم

رمان ایرانی- آرام

رمان


مشخصات کتاب

  • تعداد صفحه: 400
  • نشر: پرسمان (01 شهریور، 1385)
  • شابک: 964-8079-23-4
  • قطع کتاب: رقعی
  • وزن: 850 گرم


یکی دیگر از زیباترین رمان‌های ایرانی که من خواندم و هنوز که هنوزه به کرات از خواندن قسمتهایی از داستانش لذت میبرم٬ آرام اثر سیمین شیردل است.

پشت جلد کتاب: سایه‌بان نگاهت٬ در دمادم بارش ابرها٬ مخمور و شکننده و پرتاب.

وقتی برگونه‌های لعابینت٬ قطرات اشک می‌غلطد٬ چه زیباست! دیدن مژگان نمناکت.

من خواندن این رمان را به تمام رمان‌خوان‌ها توصیه میکنم

داستان را از سایت 98ایا گرفتم و اینجا برای کسانی که علاقه مند به خواندن هستند قرار میدهند.


لینک داستان

رمان ایرانی- دالان بهشت

رمان

یکی از زیباترین رمان‌های ایرانی که من خواندم و هنوز که هنوزه به کرات از خواندن قسمتهایی از داستان لذت میبرم٬ دالان بهشت اثر نازی صفوی است.

این کتاب به زبان لاتین هم ترجمه شده و با نام

 

Passage to Paradise
by
Nazanin Safavi (Author), Max M. Jameson Translator

در آمریکا به فروش میرسد.

این رمان از پرفروش‌ترین‌ رمان‌های‌ ایرانی است‌. داستان‌ زندگی‌ دختری است‌ که‌ بنابه‌ تصمیم‌ والدینش‌ ازدواج‌ می‌کند، خیلی‌ زود شکست‌ می‌خورد و...

در قسمتی از کتاب میخوانیم: خدایا چقدر نفهم‌ و کودن‌ بودم‌ که‌ درک‌ نمی‌کردم‌. حس‌ حسادت‌ زنانه‌ کجا و غیرت‌ و تعصب‌ مردانه‌ کجا! حتی‌ مهلت‌ نشد چشم‌هایش‌ را ببینم‌، سیلی‌اش‌ چنان‌ سخت‌ و محکم‌ و آنی‌، برِ صورتم‌ خورد که‌ هیچ‌ چیز ندیدم‌.

پسر یا دختر کدام‌ مقصرند؟ آیا این‌ پرسش‌ از ریشه‌ اشتباه‌ نیست‌؟ پسر جوانی‌ تحصیل‌ کرده‌ است‌، زندگی‌ اجتماعی‌ موفقی‌ دارد و رفتارهایش‌ توسط‌ هر دو خانواده‌ تأیید می‌شود. دختر اما بی‌تجربه‌ است‌، از پشت‌ میز مدرسه‌ و از بازی‌ کودکانه‌ به‌ جایی‌ پرتاب‌ شده‌ است‌ که‌ نمی‌شناسدش‌ و بزرگ‌ترها زندگی‌ زناشویی‌اش‌ می‌خوانند. همه‌ چیز علیه‌ دختر است‌. نویسنده‌ اما به‌ یاری‌ سطرهای‌ نانوشته‌اش‌ چیز دیگری‌ را به‌ تصویر می‌کشد. سپیدخوانی‌ها از به‌ مسلخ‌ بردن‌ یک‌ قربانی‌ حکایت‌ می‌کنند.

نازی‌ صفوی‌، ۴۰ سال‌ دارد، ذاتاً نویسنده‌ است‌ و در آثارش‌ بیش‌ از هر چیز به‌ زنان‌ می‌پردازد. به‌ زنان‌ و آزادی‌های‌ بدیهی‌ اما به‌ کسوت‌ آرزو درآمده‌شان‌.

پشت جلد کتاب: این منم ، خوشبخت ترین زن دنیا که در تاریک و روشن جاده ای که به آسمان وصل می‌شود، در حالی که احساس می کنم خود بهشت را در کنار دارم، همراه نیمه‌ی دیگر وجودم به دالان بهشت می‌روم ..

ارزش وصل نداند مگر آزرده‌ی هجر                    مانده آسوده بخسبد چو به منزل برسد

من خواندن این رمان را به تمام رمان‌خوان‌ها توصیه میکنم

رمان انگلیسی- Intrigue

کتاب

Familiar Lullaby - Harlequin Intrigue

by  Caroline Burnes

وضعیت: Travelling

شرح پشت جلد:

Mystery Baby on the Doorstep!

Patience and calmness under fire always got police detective Mel Haskin what he wanted. But he was fast losing both - because of Lily Markey. The fiery-haired, jade-eyed reporter refused to tell him what she knew about the baby boy who'd appeared on a high-society doorstep. And what she knew could get her killed. So Mel vowed to stick to Lily as closely as the black cat who followed her everywhere. Because hid badge demanded it... or was it his heart.

وضعیت کتاب در بوک کراسینگ :      http://www.bookcrossing.com/journal/476715   

پ.ن. ۰۲/۰۸/۱۳۸۶: بسیار زیبا و جذاب آماده برای ارسال به اولین نفر در لیست BookRay

پ.ن. ۰۷/۰۸/۱۳۸۶: برای اولین نفردر لیست بوک ری ارسال شد.

پ.ن. ۱۴/۰۹/۱۳۸۶: پریسا جون کتاب را برگرداند. برای مژگان جون (مامان آندیا جون) ارسال شد.

رمان انگلیسی- Desire

کتاب

The Playboy's Passionate Pursuit -Silhouette Desire

by Emilie Rose

وضعیت: Travelling

شرح پشت جلد: The Millionaire's BeD    ادامه به دلایل امنیتی  در سایت بوک کراسینگ. کافیست نام کتاب را در Bookshelf من jiluah سرچ کنین کل اطلاعات این کتاب ظاهر خواهد شد.

کتاب در تاریخ شنبه ۲۸/۰۷/۱۳۸۶ در لیست Available قرار میگیرد. در صورت تمایل به خواندن لطفاً کامنت بگذاریدsmilieتا در لیست BookRay قرار بگیرید.

توضیح: BookRay لیستی از افرادی است که تمایل به خواندن کتاب دارند. مالک کتاب٬ کتاب را برای اولین نفر ارسال می‌نماید. او پس از خواندن و ثبت نظر خود در سایت Bookcrossing‌ کتاب را برای نفر بعد ارسال خواهد کرد.  بدین ترتیب کتاب بین افراد مختلف در داخل و یا خارج کشور گردش خواهد کرد.

پ.ن. ۲۸/۰۷/۱۳۸۶ : بسیار جذاب.

پ.ن. ۳۰/۰۷/۱۳۸۶ : در اختیار اولین نفر در Bookray قرار گرفت.

مشاهده وضعیت کتاب در بوک کراسینگ: http://bookcrossing.com/journal/5493619 

پ.ن.۱۵/۱۰/۱۳۸۶: در اختیار مامانی کیارش وروجک قرار گرفت.

معرفی یک سایت جالب

سایت ‌بوک کراسینگ Bookcrossing : یکی از جالبترین سایتهایی است که من تاکنون بهش برخوردم.

در این سایت هر کسی در هر نقطه‌ای از دنیا یک کتابخانه مجازی برای خودش درست میکنه و کتابهایی را که میخواد در این کتابخانه ثبت میکنه. وضعیت کتاب را هم مشخص میکنه که چند حالت میتونه داشته باشه: Available - Personal Collection- Travelling- TBR یا To be read - و ....

در این سایت اعضاء میتوانند کتاب مورد علاقه‌شان را جستجو کنند و در صورتیکه آن کتاب Available و یا TBR باشه میتوانند از ثبت کننده کتاب درخواست نمایند تا آن کتاب را برایشان ارسال نماید.

ثبت کننده کتاب در صورت تمایل آدرس شما را میگیرد و در اولین فرصت کتاب مورد نظر را برای شما بدون دریافت هیچ وجهی ارسال خواهد کرد در واقع هدف بوک کراسر گردش کتاب در سراسر جهان می‌باشد. البته با وضعیت جدید تـــــــحــــــــریـــــــــم و اوضاع سیاســـــــــــــــــــی ایران استفاده از این سایت برای کاربران ایرانی مشکل شده٬ چون اعضاء خارج از ایران قادر به ارسال کتاب برای داخل ایران نیستند smilieولی باز هم بستگی به فرد ثبت کننده داره. خیلی افراد هم هستند که به جای یک کتاب یک بسته کتاب برای شما ارسال خواهند کرد.

جالب اینجاست که بسیاری از اعضاء٬ کتابهای بدون استفاده خودشان را در نقاط مختلف شهرشان رها میکنند و نفر بعدی که آنرا پیدا میکند کتاب را در سایت ثبت می‌نماید. بدین ترتیب گردش کتاب مشخص خواهد شد.

بعضی از کتابها چندین و چند کشور را میگردند و گردش بسیار جالبی دارند.

  • آی دی من در سایت ‌bookcrossing اینه: jiluah
  • آی دی وروجکم در سایت ‌bookcrossing اینه: Arash

در صورت تمایل باید در سایت مورد نظر عضو شده تا بتوانید فعالیت خود را آغاز نمائید.

معرفی

من یک مامان سی و دو ساله‌ عاشق کتاب هستم که از کوچکترین فرصتی برای خواندن استفاده میکنم.

حالا فرقی نمیکنه رمان لاتین باشه یا فارسی باشه٬ اگه جذاب باشه تا تهش را در نیارم ول کن نیستم. smilie بارها پیش آمده که یک سره تا خود صبح مشغول مطالعه رمان مورد علاقه‌ام بودم.

خیلی وقت بود که تصمیم داشم یک وبلاگ برای کتاب ایجاد کنم که تا الان فرصتش پیش نیامده بود. امروز بالاخره تصمیم گرفتم که این وبلاگ را راه بندازم. امیدوارم که وبلاگ موفقی از آب در بیاد.

لطفاً نظر یا پیشنهادی اگه دارین با من در میان بذارین!