رمانهای فارسی و لاتین
سایتی مخصوص رمانخوانهارمانهای فارسی و لاتین
سایتی مخصوص رمانخوانهاروزانهها
همه- آرش وروجک مامان آرزو وبلاگ وروجک قشنگ ما
پیوندها
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همه- رمان ایرانی - رویای سرخ
- رمان ایرانی - هیس کسی نفهمه
- رمان ایرانی - کوچه
- رمان لاتین - Baby Bonanza
- رمان ایرانی - طلایه
- رمان ایرانی - سکوت در انتظار
- رمان ایرانی - هرگز عاشق نشو مسیحا!
- رمان ایرانی - آرام جان
- رمان ایرانی - غروب دل
- رمان ایرانی - شاه ماهی
- رمان ایرانی - نگاهم کن
- رمان ایرانی - عشق توت فرنگی نیست
- ترین کلمه
- رمان ایرانی - بغض غزل
- رمان ایرانی - فصلهای زرد انتظار
بایگانی
- فروردین 1393 2
- اردیبهشت 1392 1
- شهریور 1391 1
- فروردین 1391 5
- شهریور 1390 1
- بهمن 1389 3
- شهریور 1389 2
- خرداد 1389 1
- فروردین 1389 6
- آذر 1388 3
- آبان 1388 1
- شهریور 1388 8
- مرداد 1388 3
- تیر 1388 4
- خرداد 1388 2
- اردیبهشت 1388 2
- فروردین 1388 3
- اسفند 1387 2
- دی 1387 1
- آذر 1387 5
- آبان 1387 2
- شهریور 1387 5
- خرداد 1387 1
- اردیبهشت 1387 5
- فروردین 1387 2
- اسفند 1386 3
- بهمن 1386 3
- دی 1386 4
- آذر 1386 5
- آبان 1386 20
- مهر 1386 7
رمان ایرانی - بیتا
رمان 
مشخصات کتاب:
- نام کتاب: بی تا
- نام نویسنده: مریم جعفری
- شابک: 6-4-90212-600-978
- قیمت: 57,000 ریال
- تعداد صفحات:379 ص
- سال چاپ: چاپ اول زمستان 1387
- انتشارات: شادان
وضعیت: Available
شرح وبلاگ اختصاصی نشر شادان: به آسمان شهریور زل زده بودم. انگار جائی بین ابر های درهم دنبال چیزی می گشتم. حتی گذشت چند ماه هم سبب نشده بود به محیط کانون عادت کنم. در حقیقت در آن مدت نه تنها با کسی قاطی نشده بودم بلکه از قبول هر پیشنهادی برای نزدیکتر شده به دیگران کناره گیری کرده بودم دلم می خواست توی لاک خودم باشم و فقط فکر کنم...
خلاصه داستان: این داستان که ادامه داستان گلهای شب بو اثر مریم جعفری است داستان زندگی زن جوانی است به نام بی تا که نامزد پسرعمه خودش بابک بوده و بابک عاشقانه بیتا را دوست داشته ولی تقدیر بازی دیگری برای زوج جوان به ارمغان میاره. بیتا در یک کنسرت موسیقی با کامران آشنا میشه و گول حرفهای او را میخوره و نامزدی خودش با بابک را بهم میزنه و برخلاف میل مادرش با کامران ازدواج میکند. ازدواجی که سیاه و تلخ بوده و حاصلش پسر کوچکی به اسم کیان است.
بیماری کیان بعد از مرگ کامران باعث میشه که بیتا راه خطا بره و تا گردن در منجلاب تباهی فرو بره. باز هم بابک است که به نجاتش میاد و او را از کانون بیرون میکشه و سرپرستی کیان را به عهده میگیره. ولی بیتا باز هم حاضر نمیشه با بابک ازدواج کنه اینبار به خاطر خود بابک و برای گذشته تلخی که داشته.
کیان در یک تصادف دچار مرگ مغزی میشه و بیتا کلی با خودش کلنجار میره تا راضی میشه قلب پسر کوچکش را به دختر کوچکی که از ناراحتی قلبی رنج میبره میبخشه. بعدها با پدر آن دختر ازدواج میکنه و بار دیگر قلب بابک را میشکند و اینبار نیز گرفتار آه دل شکسته بابک میشه و ....
برای یک بار خواندن بد نبود.
سلام
من جدیدا کتاب <رویا> از مهناز صیدی را خوندم. به نظرم قشنگ بود. بهت توصیه می کنم بخونیش، البته اگه نخوندی.
خیلی زیباست :)
کتابهای مریم جعفری نمی دونم چرا اینجوریه. فقط رو اعصاب آدم راه می ره. من که وقتی کتاباش را می خونم قاطی می کنم. تصمیم گرفتم دیí کتابهای ایشون را نخونم. نمی دونم چقدر بانظر من موافقی.!!!؟
موافقم. :)
سلام
ببخشید کاش لینک دانلود کتابها رو هم داشتین
سایت زیبایی دارید
موفق باشید
سلام خوبی؟
این سایت را چک کن. بعضی کتابها را برای دانلود گذاشته: http://www.98ia.com
سلام عزیزم می خواستم ببینم میتوانید با این سایت همکاری کنین و رمانهاتون را در این سایت اسکن کنید تا همه اونارو بخونند مخصوصا رمانروزهای خاکستری و رنگین کمان تقدیر ومعجزه شرقی در ضمن توی این کار از آدمین مدیر سایت کمک بگیر ببینیم چیکار میکنی گلم ممنون
سلام خوبی؟
ممنونم از محبتت. راستش فکر نکنم وقت کنم کتابها را اسکن کنم ولی سعیم را میکنم. :)
http://www.98ia.com
همکاری فراموش نشه گلم مرسی
با کمال میل :)
سلام. وبلاگت را خیلی دوست دارم.در نوع خودش بی نظیره. واقعا ایده جالبیه.امیدوارم موفق باشی.
کتابهایی که پیشنهاد داده بودی خوندم .(همخمونه عالی بود. خواب وبیدار و آرام هم خیلی قشنگ بود).
راستی من هم برات پپشنهاد دارم که اکه نخوندی حتما بخونشون.(رویا -مهناز صیدی و امانت عشق - فریده شجاعی)دوست دارم نظرتو درموردشون بدونم. چون مثل اینکه هم سلیقه ایم.
سلام خوبی/؟؟
مرسی من کتابهای رویا و امانت عشق را هم خواندم. رویا را فکر کنم اینجا نقد کردم. :)
سلام خانوم خانوما . خوبی؟
کم پیدایی؟
نزدیک نمایشگاه کتاب اگه لطف کنی چند تا کتاب خوب معرفی کنی واقعا ازت ممنون میشم
من دیگه ایران نیستم. برای همین خیلی دیر به دیر کتاب دستم میرسه. ولی قرار است یک سری سفارش بدم. به محض اینکه به دستم برسه معرفیشون میکنم. :)
سلام.
شما فقط دراین وبلاگ کتابها را معرفی میکنید یا اینکه میتونیم اونها را دانلود کنیم وبخونیم؟
سلام خوبی؟
بله من فقط کتابهایی که میخرم و میخوانم را معرفی میکنم. میدونی ایده از کجا آمده؟!! هربار که رفتم کتاب فروشی سرگردان شدم! برای اینکه هرکس یک کتاب پیشنهاد میده به سلیقه خودش گاهی با من هم سلیقه است و گاهی نیست. بارها شده کتابی خریدم و نتونستم تا آخر تمامش کنم. اینه که اینجا را راه اندازی کردم تا بقیه به مشکل من بر نخورند. :)
سلام.من تازه با وبلاگتون اشنا شدم.رمانهایی که گذاشتید به نظر قشنگ میاد.انها رو نمیشه دانلود کرد؟
سلام خوبی؟
نه راستش اینجا فقط جنبه معرفی کتاب را داره. ولی اگه Pdf هر کتاب را پیدا کنم اینجا قرارش میدم. :)
از مریم جعفری خیلی کناب خوندم ولی اینو هنوز نه. یه توصیه دارم به کتابخونا هر کی طوفان دیگری در راه است از سید مهدی شجاعی رو نخونده حتما بره سراغش اگه اخرش مثل من ده دقیقه گریه کرد بیاد همین جا پیام بده.
سلام خوبی؟
مرسی از کتابی که معرفی کردی. میخواستم ببینم آخرش بد تمام میشه یا نه؟
یقیناً اگه باعث شده 10 دقیقه گریه کنی بد پایان است و من هم مثل تو کلی گریه خواهم کرد. برای همین ترجیح میدم نخونم.
سلام وبلاگ خیلی قشنگی داری.من هم جدیدا کتاب های(نگاهم کن-الهام قسیم (نشر علی)و الهه شرقی-رویا خسرونجدی(انتشارات یسنا)) رو خوندم. خیلی معرکه ان.حتما بخونین. اگه کتاب های قشنگ دیگه سراغ دارین، لطفا معرفی کنین. مرسی
سلام مرسی از محبتت.
کتاب خوب فقط " از تو میگریزم " از مهسا آرامش ، کتابش عالیه ، البته کتاب میتراود مهتاب هم خیلی قشنگه ، کتاب پشت پلک شب هم از مریم صمدی عالیه
به نظر من رمان( بیتا)چیزی شبیه به یک فاجعه ادبی بود.
واقعا یه جاهایی خیلی کش دار و آبکی می شد.این خانم بیتا با وجود چنین عاشق دلخسته ای که براش مثل ریگ پول خرج می کنه چرا در رمان اول یعنی همان (گل های شب بو )در منجلاب تباهی می افته!!!!
خب می رفت خرج عمل فرزندشو از همین پسر دایی اش بابک قرض می کرد به جای اینکه اونجوری به تباهی کشیده بشه....واقعا یه ذره منطق هم چیز بد نیست......ولی واقعا من تا صفحه ۲۰۰ این رمان بیتا رو خوندم و خسته شدم و فوری رفتم صفحه آخر و دیدم بالاخره خانم بیتا بعد از کلی فاحشگی و ۲ازدواج نا کام با این بابک خان که فکر کنم از مغز خلاص بوده ازدواج می کنه...واقعا که ماجرا رو بیخودی کش داده بود....ای کاش رمان گل های شب بو هیچ ادامه ای نداشت و در همان شعر زیبای فروغ فرخزاد تمام می شد
وای میدونی چن وقته کتاب نخوندم یه چیزی جالبه اسم تمام شخصیتای این داستان تو زندگی واقعی من بوده (چشمک)
سلام بیتا جان خوبی؟
راست میگی من دقت نکرده بودم. به امید دیدار :)