رمان
مشخصات کتاب:
وضعیت: Personal Collection
خلاصه داستان:
داستان زندگی دختری بسیار زیبا به نام طلایه است که با فوتبالیست مشهوری به نام اردوان به اصرار خانواده اش و بنا به مصلحت ازدواج میکنه.
طلایه روز خواستگاری برای اینکه اردوان را از ازدواج منصرف کنه حسابی خودش را تو چادر مخفی میکنه و چند تا چادر هم دور کمرش میبنده تا چاق به نظر برسه. ولی اردوان خودش پیش دستی میکنه و به طلایه میگه که هیچ علاقه ای به ازدواج باهاش نداره و خودش نامزد داره و فقط به اصرار خانواده اش راضی به آمدن شده. از طلایه میخواد که خودش این مراسم را کنسل کنه.
طلایه هم که همین تصمیم را داشته وقتی میبینه که اردوان هیچ علاقه ای به ازدواج نداره و گفته که تو روش هم نگاه نمیکنه از خدا خواسته قبول میکنه تا با اردوان ازدواج کنه.
ازدواج صورت میگیره و طلایه به تهران و خانه اردوان میاد بی آنکه اردوان یک لحظه دیده باشدش...
داستان بسیار بسیار جذاب و گیرا بود و به عنوان اولین کار این نویسنده فوق العاده بود. من این داستان را خیلی دوست داشتم و وقتی شروع به خواندن کردم تا خود صبح یکسره خواندمش.
از آن داستانهایی است که دلم میخواد بارها و بارها بازهم بخونمش. در سایت ناشر 99 درصد کسانی که نظر گذاشتند از خواندن رمان لذت بردند و این خیلی در مورد یک رمان کم سابقه است!!!
http://www.alipub.ir/TabId-19-pId-121.aspx
پ.ن: قسمتی از داستان در ادامه مطلب
رمان
مشخصات کتاب:
وضعیت: Personal Collection
این داستان از آن سوژههایى است که نگاه نویسنده، به آن جانى دوباره داده و خواننده را به دنبال خود خواهد کشاند. گاهى سادهترین موضوعات دستمایه کار نویسندهاى صاحبِ سلیقه مىشوند که خواننده را به دوباره نگاه کردن وادار میسازد: دوباره دیدنِ آن چه شاید خیلى ساده از کنارش گذشته و جدى نگاهش نکرده است. این همان هنر و رسالتِ نویسنده است که اگر به انجام برساند، کارِ خود را کرده است، کارى کارِستان! شاید با ایجاد تأمل بیشتر در خوانندگان، آن تاثیر لازم صورت پذیرد تا از قیدهاى اضافى و گاهى غیرمنطقى خلاص شویم.
خلاصه داستان به روایت سایت شادان:
داستان دختری است که به خاطر وابستگی زیاد به خانواده و ترس از تنها شدن مادر و خواهرش، زندگی خود را به گونه ای دیگر رقم می زند و در واقع بهترین دوران زندگی خود را فدای نزدیکانش می کند؛ اما در طی مسیر داستان، مسائلی پیش می آید که او نیز کم کم می تواند شرایط خود ودیگران را بهتر ببیند و تغییر دهد.
خلاصه داستان:
داستان زندگی دختری به نام ارغوان است که با خواهر و مادرش به تنهایی زندگی میکنند. ارغوان بعد از ازدواج مادر با حاجی که مرد بسیار خوبی بوده وارد یک مسیر تازه در زندگیش میشه و نیما پسرحاجی با یک لج و لجبازی بچه گانه دشمن ارغوان میشه و ... دست تقدیر این دو را سر راه هم قرار میده و ...
من این داستان را خیلی خیلی دوست داشتم و از آن داستانهایی است که هنوز از خواندن قسمتهایی از آن لذت میبرم.
رمان
مشخصات کتاب:
وضعیت: To Be Read
شرح پشت جلد داستان:
خلاصه داستان به روایت سایت شادان:
کتاب حاضر گذشته از حرکت زیبای داستان و قصد نویسنده در روایتی دلنشین از قصه ـ ناخواسته به طرح این سؤال نیز میانجامد که آیا تأثیر دیروزها بر امروز یک قاعده است یا استثنا؟ در واقع چگونه میتوان دست روزگار را در زندگی افراد توجیه کرد که با چرخش ایام، مهرهها را مینشاند و میچیند و با حیرت بینندگان، بیپروا به بازی خود میپردازد.
رمان
مشخصات کتاب:
وضعیت: To Be Read
شرح پشت جلد داستان:
خلاصه داستان به روایت سایت شادان:
داستان پیرامون زندگی دختر جوانی است که در یک خانواده ی سنتی با عقاید خاص خود بزرگ شده و علیرغم میل خانواده موفق به تحصیل در رشته روانشناسی می شود؛ اما بر خلاف میل باطنی اش مردی کاملاًَ سنتی در سر راه او قرار می گیرد و زندگی وی را تحت الشعاع قرار می دهد.
رمان
مشخصات کتاب:
وضعیت: Travelling (امانت به شبنم داده شد)
شرح پشت جلد داستان:
قسمتی از داستان:
نگاه سرد شیرین در گرمی نگاه الیاس جا خوش کرد. احساس خوبی گرمش کرد. این چشمها را میشناخت. حالاتشان شهلا را به یاد آن روزها و آرزوهایشان انداخت. چقدر دوست داشت نگاه شیرین به پسرش برادرانه نباشد! حالا و چه بیموقع احساسات رنگ باخته بود.
خلاصه داستان:
این داستان داستان زندگی دختری پر از شور جوانی و شیطنت و زیباست به نام شیرین که تک دختر یک خانوادة گرم و صمیمی است و متوجه میشه دختر اصلی شون نیست.
همسایه ای بسیار نزدیک دارند که دو پسر به نام های الیاس و یونس که شیرین هر دو را بی نهایت برادرگونه دوست داره ولی احساس الیاس به شیرین فراتر از این حرفهاست و از خود گذشتگی باعث میشه که الیاس عشقش را به شیرین در قلبش نگه داره و زمانی که شیرین بی اطلاع از عشق او عاشق پسرعموی تهرانی اش میشه ضربه سهمگینی به الیاس وارد میشه.
و اما تقدیر بازی دیگری برای جوانان قصه رقم زده....
به نظر من کتاب قشنگی بود. من روند داستان را دوست داشتم شوخی های یونس را هم دوست داشتم. در مجموع از خریدن این کتاب راضی بود و یکی دو روزه تمامش کردم.