خلاصه داستان:
«شِلِر» داستان دختر جوانی است به نام شلر. شلر دختری مربوط به دهات آسو از دهات کرمانشاه است که به پشتوانه مادرش روژین و علی رغم مخالفت های فراوان برادر متعصبش شوان دیپلمش را میگیره و در دانشگاه تهران رشته موسیقی قبول میشه. خانواده اش مخالفت شدیدی میکنند و علیرغم تمام این حرفها شلر که بسیار بلندپرواز بوده و عشق رفتن به تهران را داشته و در دو سه تا کنسرت با جوان خواننده ای به نام آریا آشنا شده بوده و به او دل سپرده بوده به تهران میره و خانواده و دیارش را برای همیشه ترک میکنه و با آریا که بسیار هرزه و ناپاک بوده و به نوعی بیماری روانی مبتلا بوده ازدواج میکنه و سر از آمریکا در میاره و ....
به نظر من زیاد جذاب نبود و ارزش آنهمه پولی که بابتش پرداخت شده بود، را نداشت.