رمان
مشخصات کتاب:
وضعیت: Available
شرح پشت جلد: اواخر شهریور بود و نشانه های پائیز روی درختان خودنمایی میکرد. نسیم آرامی می وزید که خون به دل نیاز می کرد. برای او نسیم پائیزی همیشه بوی دوری و تنهایی می داد. هرچه سعی میکرد در دقایق آخر چهره ای شاد و متبسم داشته باشد، موفق نمیشد. امید، دست او را گرفته بود و گوئی قصد رها کردن آن را نداشت.
خلاصه داستان: مردان غریب من داستان زندگی دختری به نام نیاز ارژنگ است که در آمریکا در حال تحصیل در رشته پزشکی است و عاشق و شیفته دانشجوی سال آخر پزشکی امید جاوید است. امید و نیاز کاملاً برازنده یکدیگر هستند و عاشقانه همدیگر را دوست دارند. داریوش دوست صمیمی امید شیطانی در لباس آدمی عاشق نیاز است و با تصمیم قبلی امید ورزشکار و بسکتبالیست را گرفتار مورفین میکند و به شدت معتادش میکنه تا برای همیشه از دستش خلاص بشه و به عشقش نیاز برسه. ولی آخرسر دستش رو میشه و نیاز متوجه میشه که داریوش باعث تباهی زندگیش شده و نفرت و کینه شدیدی از داریوش به دل میگیره و تلاش میکنه که امید را از منجلاب بیرون بیاره. اعتیاد و خیانت داریوش باعث میشه که امید آخرین امتحانات پزشکی را رها کنه و به همان لیسانس زیست شناسی قناعت کنه و ...
نیاز حامله میشه و همین باعث میشه که نامزدهای جوان به سرعت عقد کنند و زندگی مشترکشون را شروع کنند. امید بعد از مدتی به خواست پدرش به ایران برمیگرد اما نیاز و فرزند کوچکش پیروز آمریکا میمانند تا نیاز با تخصص به ایران برگردد. بعد از سه چهار سال نیاز با تخصص ریه به ایران برمیگردد و زندگی خودشون را در ایران شروع میکنند. جنگهای بسیاری میان زن و شوهر جوان بوده امید وارد کار واردات تجهیزات پزشکی شد و بسیار هم موفق بود. نیاز هم مطبی راه انداخت با دکتری به نام اردشیر پژمان. جنگ ایران و عراق شروع میشه و عشقی آسمانی و ممنوعه میان نیاز و اردشیر ایجاد میشه. پیروز دانشجوی رشته پزشکی بوده که با دختری به نام نیاز آشنا میشه نیاز ارجمند که کسی نبوده جز دختر داریوش دوست نامرد امید و نیاز و ماجراها همچنان ادامه دارد ....
در مجموع رمان خوبی بود.