رمان
مشخصات کتاب:
وضعیت: Available
خلاصه داستان: این داستان، داستان زندگی دختری است به نام بهاره. دختری که سختیها و مصیبتهای زیادی را تحمل میکنه و علیرغم تمام این مسائل به قولی که به مادر مرحومش داده تا سرحد جون عمل میکنه و به درسش با پشتکار تمام ادامه میده. بعد از مرگ پدر و مادرش بهاره و برادرش علی با مادربزرگشون زندگی میکردند. علی راهی فرانسه میشه و بهاره با مادربزرگ سخت گیرش تنها میمانه. روابط خیلی صمیمانه ای با همسایه مادربزرگش خانواده تشکری داشته و عشقی سوزان بین بهاره و محمود که دانشجوی پزشکی بوده شکل میگیره. محمود برای گرفتن تخصص بورسیه میشه و راهی آمریکا میشه. بهاره هم بعد از مدتی مادربزرگش را از دست میده و تقدیر برای بازی جدیدی را ایجاد میکنه و ....
100 صفحه اول داستان اصلاً جذبه ای نداشت و دو هفته ای طول کشید تا من خواندم ولی بقیه را یکی دو روزه تمام کردم. نمیتونم بگم عالی و چذاب بود. نسبتاً بد نبود.
رمان
مشخصات کتاب:
وضعیت: E-Book
خلاصه داستان: این داستان را من قسمت به قسمت از وبلا گ رامانا جون گرفتم و کامل که شد، خواندم. قلم نویسنده به نظرم بسیار بسیار جذاب بود و داستان علیرغم موضوع رویایی، رومانتیک و فراتر از واقعیتی که داشت، کشش زیادی داشت و از خواندنش لذت بردم.
مرسی رامانا جون.
داستان زندگی دختر بینهایت زیبایی به نام شیدا که توی یک خانواده خیلی مرفه و ماه زندگی میکرده در عشق اول شکست سختی خورده که باعث آسیبهای روانی زیادی براش میشه و برای فرار از آنها برای کار به یک شرکت میره که با رئیس شرکت فرزاد عشقی آتشین پیدا میکنند و ....
رمان
مشخصات کتاب:
وضعیت: e-book
خلاصه داستان: این داستان، داستان زندگی دختر جوانی به نام شقایق است. شقایق در یک خانواده معمولی در جنوب شهر تهران زندگی میکرد. خواهر شقایق لیلی با احسان ازدواج کرده بود و در ظاهر زوج خوشبختی بودند. شقایق هم عمیقاً شوهر خواهرش را دوست داشت. زندگی آرام و خوبی داشتند تا اینکه پسر عموشون سعید بعد از سالها از ژاپن بر میگرده و آتش زیر خاکستر مانده عشق لیلی را با خواستگاری از شقایق روشن میکنه. شقایق به سرعت او را رد میکنه ولی لیلی پنهانی با سعید قرار میذاره و تصمیم میگیره که از احسان جدا بشه و با سعید ازدواج بکنه. احسان که عاشقانه لیلی را دوست داشت شکست عشقی بدی میخوره. شقایق که از اول هم عاشقانه احسان را دوست داشته بعد به احسان نزدیک میشه ولی احسان بدجوری او را بیرون میکنه و یکی دو روز بعد قبول میکنه که با شقایق ازدواج کنه به این شرط که تا ابد جدا از هم زندگی کنند و فقط در ظاهر زوج خوشبختی باشند...
شقایق که عشق او را کور کرده بود تمام شرط و شروط احسان را میپذیره و به این فکر میکنه که بالاخره از محبت خارها گل میشود. در حالیکه نمیدونسته احسان دیگه قلبی نداره که به او تقدیم کنه.
سرنوشت انتقام خودش را از لیلی و سعید میگیره و ....
این کتاب را از سایت 98یا من قسمت به قسمت ذخیره کردم و بعد که کامل شد خواندم، بد نبود. کتاب را فردا اینجا میذارم که اگه کسی دوست داشت بخونه.
رمان
مشخصات کتاب:
وضعیت: Personal Collection
شرح پشت جلد:
در افق گسترده نگاه سالار به دنبال یک نقطه روشن بودم. نگاهش مثل یک شهاب بر فضا کمان زد شعله سرخ آتش نوری رقصان در چهره روشنش ایجاد کرده بود. گفتم: علاقه چیزی نیست که به زور به کسی داد قلب من یکبار پذیرای عشق شد.
خلاصه داستان: این داستان، داستان زندگی دختر جوانی به نام سالومه است. سالومه حاصل ازدواج تک پسر خانواده بسیار ثروتمند قوام است با یک دختر کولی بسیار بسیار زیبا. ازدواج آن دو منجر به طرد دائمی فرید از خانواده پدری میشه. فرید و مهربان (دختر کولی) یک زندگی بسیار بسیار عاشقانه در یکی از دهات داشتند که حاصل آن سالومه بوده که در یک تصادف سالومه والدین خود را از دست میدهد و بنا به وصیت بابا فریدش راهی خانواده پدری میشه که بسیار از سالومه و مادرش مهربان متنفر بودند. در خانواده پدری سالار که پسر بسیار متدین مستبد و خشک و مغروری بود حرف آخر را میزد و کل خانواده از پیر گرفته تا جوان دوستش داشتند و ازش حساب میبردند. سالار با آن رفتار خشک و بسیار سرد به تدریج در دل سالومه بسیار بسیار زیبا و تنها جا باز میکنه. کل فامیل از عمه ها و دخترعمه ها گرفته تا ... همه با نیش زبان و آزار و اذیت سالومه را حسابی تحقیر میکردند فقط در مقابل سالار جرات آزار رساندن به سالومه را نداشتند. یکی از دوستان خانوادگی از سالومه خواستگاری میکنه که سالار موضوع را با سالومه در میان میذاره ولی سالومه به شدت مخالفت میکنه و به عشقش به سالار اعتراف میکنه و از او میخواد که بذاره سالومه به سرزمین خودش برگرده تا به سرنوشت پدر و مادرش دچار نشه. اما پاسخ سالار یک کلام بود نه! تا اینکه ...
کتاب بسیار بسیار جذابی بود. هم من و هم مامانم یک روزه کتاب را تمام کردیم و لذت بردیم. قلمش گرم و گیرا بود و جذاب.